اختلال بازیگری و تماشاگری ما
...وشاید نقص دانش ما نسبت به زندگی معمولی ٬معلول اختلاط بازیگری و تماشاگری ماست
که معرفت ما را درباره ی حیات معمولی٬ متزلزل و بی پایه می گذارد.
دنیا چو حباب است٬ ولیکن چه حباب؟ نی بر سرِ آب٬ بلکه بر روی سراب...
آن هم چه سرابی٬ که ببینند به خواب آن خواب٬ چه خواب؟ خوابِ بد مستِ خراب...
این حباب کالبد تن برای هشیاران و هدف یافتگان٬ آن قدر ها هم ارزش ندارد که
پس از انقراض دوران هیجانات غرایز طبیعی٬ معشوقش قرار دهند و وسجده اش کنند٬
به قول مولانا:
ما را به میزبانی صیاد الفتی است٬ ورنه به نیم ناله٬ قفس می توان شکست!
بی نواترین انسان کسی است که "منِ انسانی" او فریاد بزند و از فلسفه ی هدف حیاتش
بپرسد و آن انسان٬ همان حیات طبیعی و شئونات آن را به عنوان هدف نشانش بدهد!
(فلسفه و هدف زندگی. علامه جعفری)